این وبلاگ جهت آشنایی شما ورزش دوستان با برخی از ورزش ها وکمی هم مزاح برای تفریح ساخته شده.امیدوارم که راضی باشید.
بازیهای المپیک به جشنواره ورزشی ای گفته میشود که به عقیده باستانشناسان و تاریخنویسان در یونان باستان به انجام میرسید، و در اواخر قرن ۱۹ میلادی مجدداً احیا شد. در دوره باستان جشنها در ابتدا جنبه مذهبی داشته و برای ادای احترام به زئوس (پادشاه خدایان یونان) در صحن مربوط به او در المپیا برگزار میشد. در یونان باستان شرکت کنندگان متشکل از مردانی که ثروت و وقت کافی داشتند که به تمرین ورزشی بپردازند بودند. پس از احیا مسابقات در دوران مدرن، تا دهه هفتاد قرن بیستم میلادی شرکت کنندگان حتما میبایست ورزشکاران غیر حرفهای میبودند. ولی در طی دهه هشتاد قرن بیستم، درها به روی ورزشکاران حرفهای هم باز شد. نماد پنج حلقه در سال ۱۹۱۳ طراحی، در سال ۱۹۱۴ پذیرفته و نخستین بار در بازیهای المپیک۱۹۲۰ آنتورپ استفاده شدهاست. تاریخ و پیدایش بازیهای المپیک بازیهای المپیک در ابتدا یک جشن مذهبی بود که برای ادای احترام به زئوس (پادشاه خدایان یونان) در صحن مربوط به او برگزار میشد. این مسابقات هر چهار سال یک بار و از سال ۷۷۶ قبل از میلاد در المپیا که محل صحن زئوس بود برگزار میشد. پيدايش افسانههای زیادی پیرامون پیدایش مسابقات المپیک به وجود آمدهاست: خاستگاه در مورد خاستگاه بازیهای المپیک روایات متعددی وجود دارد. یکی از این روایات نخستین بازیهای المپیک را با مفهوم εκεχειρία «(اکخیریا)» یا آتش بس المپیک مرتبط میداند. بر اساس شمارش سالهای المپیادها تاریخ آغاز این بازیها به سال ۷۷۶ پیش از میلاد مسیح بازمی گردد، گرچه نظرات محققان در مورد زمان آغاز مسابقات بین سالهای ۸۸۴ پیش از میلاد تا ۷۰۴ پیش از میلاد در نوسان است. مجسمه زئوس. مسابقات المپیک برای ادای احترام به او در صحن مقدس او در المپيا برگذار مي شد. احیای بازیهای المپیک در قرن هفدهم، جشنواره ورزشی بازیهای کاستولد در ماچ ونلاک، شروپشایر انگلستان، برگزار شد و پس از آن بازیهای ملی المپیک، از قرن نوزدهم آغاز شد و تا به امروز ادامه یافت. بعدها، رویدادهای مشابهی در فرانسه و یونان اتفاق افتاد، اما همه این رویدادها در سطحی محدود و نه در سطحی بین المللی اتفاق میافتاد. پس از آنکه خرابههای المپیا توسط باستان شناسان آلمانی در اواسط قرن نوزدهم کشف شد علاقه به احیای المپیک به عنوان یک رویداد بین المللی افزایش یافت. همزمان، بارون پیر دوکوبرتین در جستجوی دلیلی برای شکست فرانسه در جنگ فرانسه و پروس (۱۸۷۰-۱۸۷۱) بود. او تصور میکرد که دلیل این شکست آن است که فرانسویان فاقد تربیت بدنی مناسب هستند، و به دنبال برطرف کردن این مشکل بود. در سال ۱۸۹۰ او در بازیهای سالانه انجمن المپین ونلاک حضور یافت. کوبرتین همچنین به دنبال راهی برای نزدیکتر کردن ملتها به یکدیگر، و ایجاد زمینهای برای رقابت جوانان جهان در ورزش و نه در میدان جنگ بود. از نظر وی، احیای بازیهای المپیک میتوانست به هر دوی این اهداف دست یابد. در کنگره المپیک در دانشگاه سوربون، در پاریس، که از ۱۶ ژوئن تا ۲۳ ژوئن، ۱۸۹۴ برگزار شد او عقاید خود را برای حضاری از سرتاسر جهان بیان کرد. در آخرین روز کنگره، تصمیم گرفته شد که نخستین مسابقات المپیک نوین در سال ۱۸۹۶ در آتن، در کشور زادگاه المپیک برگزار شود. برای سازماندهی این رقابتها، کمیته بین المللی المپیک (IOC) ایجاد شد، و دیمیتریوس ویکلاس یونانی به عنوان نخستین رئیس این کمیته انتخاب شد. تعداد کل ورزشکاران حاضر در المپیک تابستانی ۱۸۹۶نخستین المپیک نوین، کمتر از ۲۵۰ نفر بود، که با توجه به معیارهای امروزی اندک به نظر میرسد، اما این رقابتها بزرگترین رویداد ورزشی بین المللی تا زمان خود بود. مقامات یونان و مردم نیز مشتاقانه از این رقابتها استقبال کردند و حتی پیشنهاد در اختیار داشتن انحصار برگزاری رقابتها را نیز مطرح کردند. اما کمیته بین المللی المپیک تصمیمی خلاف خواست آنان اتخاذ کرد، و المپیک تابستانی ۱۹۹۰ در پاریس، برگزار شد. در المپیک پاریس نخستین بار به زنان اجازه حضور در رقابتها داده شد. گوشه اي از مراسم افتتاحيه المپيك 2008 پكن رشد شمار شرکت کنندگان در المپیک از ۲۴۵ شرکت کننده از ۱۵ کشور جهان در سال ۱۸۹۶، به حدودا ۱۱٬۱۰۰ ورزشکار از ۲۰۲ کشور جهان در المپیک تابستانی ۲۰۰۴ در آتن رسید. شمار شرکت کنندگان در المپیک زمستانی بسیار کمتر از شرکت کنندگان در المپیک تابستانی است؛ در المپیک زمستانی ۲۰۰۲ در سالت لیک سیتی، ۲٬۴۰۰ ورزشکار از ۷۷ کشور جهان در ۷۸ رویداد ورزشی با یکدیگر به رقابت پرداختند. عضویت در حال حاضر ۲۰۳ کشور در رقابتهای المپیک شرکت میکنند. این رقم از ۱۹۳ کشوری که سازمان ملل متحد به رسمیت شناخته بیشتر است. کمیته بین المللی المپیک بر خلاف دیگر سازمانهای بین المللی به کشورهایی که دارای استقلال سیاسی نیستند نیز اجازه شرکت در رقابتهای المپیک را میدهد. در نتیجه، بسیاری از مستعمرات و کشورهای غیر مستقل اجازه دارند تا تیمها و ورزشکاران خاص خود را روانه مسابقات المپیک کنند حتی اگر این ورزشکاران دارای شهروندی یک کشور دیگر عضو کمیته المپیک باشند. سرزمینهایی همچون پورتوریکو، برمودا، و هونگ کونگ، نمونههای بارز این مساله هستند، و تمامی آنها گرچه قانونا بخشی از یک کشور دیگر هستند اما به صورت کشورهایی مستقل در این رقابتها شرکت میکنند. همچنین، از سال ۱۹۸۰، تایوان تحت عنوان «چین تایپه»، و تحت پرچمی که کمیته بین المللی المپیک طراحی کرده در این رقابتها شرکت میکند. پیش از این سال جمهوری خلق چین به بهانه آنکه تایوان تحت عنوان «جمهوری چین» در این رقابتها شرکت میکرد از شرکت در این رقابتها امتناع میکرد. مشکلهای المپیک جنگ به رغم آنچه که کوبرتین امید آن را داشت، المپیک نتوانست مانع از وقوع جنگ شود در حقیقت، به خاطر جنگ سه المپیاد بدون برگزاری مسابقات المپیک سپری شد؛ المپیک ۱۹۱۶ به خاطر جنگ جهانی اول برگزار نشد، و رقابتهای ۱۹۴۰ و ۱۹۴۴ نیز به دلیل جنگ جهانی دوم برگزار نشد. همچنین، کشورهای پیروز جنگ جهانی اول مانع از حضور کشورهای مغلوب در المپیک ۱۹۲۰ شدند. تروریسم در زمان بازیهای المپیک تابستانی سال ۱۹۹۶ در آنتالیا، جورجیا، ایالات متحده، انفجار بمبی در المپیک پارک سنتینال باعث کشته شدن ۲ نفر و زخمی شدن بیش از صد نفر شد. گفته میشود بمب گذار اریک رابرت رودلف بودهاست که اكنون در سوپرمکس در فلورنس، کلورادو در حبس ابد بسر میبرد؛ با این حال چندین تئوری توطئه در این مورد وجود دارد. سیاست سیاست نیز در چند مورد در بازیهای المپیک اختلال ایجاد کرد که اولین آنها در بازیهای المپیک تابستانی ۱۹۳۶ در برلین رخ داد. حزب نازی آلمان از این بازیها بعنوان حربهای تبلیغاتی استفاده کرد. در این بازیها لو زلانگ با کمکی که به جسی اونز (دونده و پرنده سیاه پوست) در مسابقه پرش طول کرد، باعث شد او اول شود و خود در جایگاه دوم ایستاد و بدین گونه روح ورزشکاری را در بازیهای المپیک به نمایش گذاشت. جسی اونز در این مسابقات بر خلاف تصورات رایج در مورد برتری نژاد سفید، که به ویژه از سوی ناسیونال سوسیالیستهای آلمانی مطرح شد، با کسب ۴ مدال طلا یکی از نقاط اوج ورزش سیاهان و جنبش ضد تبعیض نژادی را رقم زد. تحریم بدلیل سرکوبی شورش مجارستانیها توسط پیمان ورشو کشورهای هلند، اسپانیا، سویس المپیک ملبورن ۱۹۵۶ را تحریم کردند.کشورهای کامبوج، مصر، عراق و لبنان نبز بدلیل بحران کانال سوئز این بازیها را تحریم کردند. داروهای نیروزا یکی از مهمترین مشکلات پیش روی المپیک (و بطور کلی رقابتهای ورزشی بینالمللی)، استفاده از داروهای نیروزا است. از اوایل قرن بیستم، بسیاری از ورزشکاران برای تقویت عملکرد خود به استفاده از دارو رو آوردند. به عنوان مثال، برنده دو ماراتن در المپیک تابستانی ۱۹۰۴ توسط مربی خود حتی در حین مسابقه از استریکنین و کنیاک استفاده کرده بود. جنبش المپیک چندین سازمان در برقراری بازیهای المپیک نقش دارند. آنها در کنار هم نهضت المپیک را شکل میدهند. قوانین و راهکارهایی که این سازمانها بر اساس آن فعالیت میکنند در بخش المپیک عنوان شدهاند. انتقادها اغلب بازیهای المپیک در شهرهای اروپایی و آمریکای شمالی برگزار شدهاند و تنها چند دوره معدود از بازیها در مکانهای دیگر بوده که این مکانها نیز محدود به شهرهای آسیای شرقی میشود. تمامی پیشنهادهای برگزاری المپیک از سوی آفریقا و آمریکای جنوبی رد شدهاند. بسیاری بر این باورند که بازیهای المپیک باید در مناطق فقیرتر دنیا نیز برگزار شود. اقتصاددانان به این نکته اشاره میکنند که سرمایه گذاریهای عظیم زیربنایی میتواند شهرهای فقیر تر را پس از برگزاری بازیها به شهرهایی با تولید ناخالص داخلی بیشتر تبدیل کند. جشنها مراسم بازگشایی مشعل المپیک در سال 1980 جدای از عناصر سنتی، کشور میزبان هم نمایشهای هنری از هنرهاي مرسوم در آن کشور را اجرا میکند.
همه چيز درباره المپیک (1)
بر اساس یک داستان، هرکول (که در اساطیر یونانی نیم خدا بود) آن را جهت تجلیل از فتوحات بی نظیرش بوجود آورد. بر اساس افسانههای دیگر زئوس و کرونوس، دو خدای یونان باستان، با یکدیگر بر سر فرمانروایی المپیا به جدال برخاستند که نهایتاً زئوس به پیروزی نائل آمد. بر اساس این داستان مسابقات المپیک یادبود این پیروزی میباشد.
بر اساس اساطیر، پادشاه ایفیتوس از الیس، که به دنبال برقراری صلح در میان یونانیان در حال جنگ بود به ملاقات اوراکل از دلفی رفت. در آنجا به ایفیتوس توصیه شد هر چهار سال یکبار با جایگزین کردن رقابتهای ورزشی دوستانه به جای جنگ، حلقه درگیریها را قطع کند. ایفیتوس از پادشاه لیکورگوس از اسپارتا و پادشاه کلئوستنس از پیسا برای این کار دعوت به همکاری کرد. آنان آتش بسی را که "اکهیریاً نام گرفت پذیرفتند و نخستین بازیهای المپیک را در المپیا برگزار کردند. جنگ از ۱۲ روز قبل از مسابقات تا ۱۲ روز پس از آن قطع میشد، و بدین ترتیب ورزشکاران، هنرمندان، و تماشاگران میتوانستند به المپیا سفر کنند، تا در مسابقات شرکت کرده و دوباره در آرامش به سرزمینهای خود بازگردند.
از آن زمان به بعد، این مسابقات در یونان باستان از اهمیت بسیار بیشتری برخوردار شد، و این مسابقات در قرون شش و پنج پیش از میلاد مسیح به اوج اهمیت خود دست یافت. المپیک از اهمیت مذهبی بنیادینی برخوردار بود، و در بین رقابتها قربانی و مراسمی برای ادای احترام به زئوس و پلوپس برگزار میشد. (زئوس مجسمه عظیم در المپیا مستقر بود)، و پلوپس، قهرمان آسمانی و پادشاه المپیا بود که مسابق ارابه رانی وی از شهرت بسیاری برخوردار بود و مسابقات به افتخار وی برگزار میشد.
مسابقات در ابتدا تنها شامل «مسابقه دو» بود، ولی بعدها کشتی، بوکس و پرش به آن اضافه شد. شرکت کنندگان که متشکل از افرادی که ثروت و وقت کافی داشتند که به تمرین ورزشی بپردازند. افراد در این مسابقات به صورت شخصی شرکت میکردند و نه به عنوان نمایندگان از شهر یا ناحیهای خاص. تمرکز اصلی این مسابقات بر روی ویژگیهای مردانه مانند قدرت و ورزیدگی که فرهنگ یونانی آن زمان ارج مینهاد پایه گذاری شده بود.
در زیر و روی تاریخ یونان و آثار کشف شده به سال ۷۶۶ پیش از میلاد مسیح برخورد میکنیم که «تیمائوس» نخستین مورخ یونانی در نوشتههای خود از مردی بنام «کره ابوس» یاد کردهاست که در راه رفتن از همه سریعتر بودهاست.
این جشنها بیشتر از آن جهت که عاملی بود برای ورزیده شدن و آماده کردن جوانان برای مقابله با هر نوع تجاوز بخاک یونان رونق گرفت.
رشتههای ورزشی برگزار شده در ادوار مختلف این مسابقات شامل مادههای مختلف مسابقات دو، پرش، پرتاب دیسک، پنجگانه باستانی، مشتزنی، کشتی، پانکریشن، اسبدوانی و ارابه رانی میشد.
تعداد ورزشها به ۲۰ رسید، و جشن تا چندین روز ادامه مییافت.از برندگان رقابتها تجلیل بسیاری به عمل میآمد و آنان در شعر و مجسمه جاودانگی مییافتند. این مسابقات هر چهار سال یکبار انجام میشد، و فاصله زمانی بین برگزاری دو دوره از مسابقات 'المپیاد' نام گرفت. یونانیان از المپیادها به عنوان روشی برای شمارش سالها استفاده میکردند. مشهورترین ورزشکار المپیک در این دوره میزیست: کشتی گیر قرن ششم پیش از میلاد میلو از کروتون تنها ورزشکار المپیک است که در شش المپیک قهرمان شدهاست.
در دوران باستان معمولا تنها مردان جوان میتوانستند در مسابقات شرکت کنند.
تنها مردان یونانی که آزاد (و نه برده) متولد شده بودند میتوانستند در مسابقات در جشن مذهبی زئوس شرکت کنند. زنانی که مجرد بودند در تاریخ دیگری به احترام هرا همسر زئوس و مادر هرکول، به مسابقه میپرداختند. زنهای ازدواج کرده حق شرکت در مسابقات را نداشته و در صورت مخالفت باید بهای آن را با جانشان میپرداختند.
برنده مسابقه، نه تنها از شهرت کسب مقام اول برخوردار میشد بلکه به وی تاجی از برگهای زیتون نیز اهدا میشد. شاخه زیتون نماد امید و صلح است.
نوباوگان، جوانان و پهلوانان جداگانه به مبارزه میپرداختند، در حاشیه المپیک مسابقههای شعر و شاعری، سخنوری و موسیقی هم برگزار میگردید.
گرچه حمل مشعل بخش ثابتی از جشنهای یونانیان بود، اما در بازیهای المپیک باستان چنین مشعلی یا نماد متشکل از پنج حلقه متصل به هم وجود نداشت. این نمادهای المپیک نخستین بار در المپیک نوین مورد استفاده قرار گرفت.
با به قدرت رسیدن رومیان در یونان از اهمیت مسابقات کاسته شد. زمانی که مسیحیت تبدیل به دین رسمی امپراطوری روم شد، بازیهای المپیک به عنوان جشنوارهای کفرآمیز و مغایر با اخلاقیات مسیحیت تلقی شد، و در سال ۳۹۳ دوران مسیحیت امپراطور تئودوسیوس برگزاری المپیک را ممنوع کرده و بدین ترتیب به سنتی هزار ساله پایان داد.
این تعطیلی طولانی سبب ویرانی «المپیا» و نیایشگاه «زئوس» نماد قدرت و پهلوانی گردید.
المپیک یکی از بزرگترین رویدادهای رسانهای است. در المپیک سیدنی ۲۰۰۰ بیش از ۱۶٬۰۰۰ گزارشگر و روزنامهنگار حضور داشتند و حدود ۸/۳ میلیارد بیننده از طریق تلویزیون بازیها را مشاهده کردند. رشد المپیک یکی از بزرگترین مشکلاتی است که المپیک در حال حاضر با آن مواجهاست. گرچه در دهه ۱۹۸۰، ورود ورزشکاران حرفهای و کمک مالی توسط شرکتهای بزرگ بین المللی مشکلات مالی را برطرف کرد، اما شمار زیاد ورزشکاران، خبرنگاران و تماشاچیان شهرهای میزبان را در مورد سازماندهی المپیک با مشکل مواجه میکند.
گوشه اي از مراسم افتتاحيه المپيك 2008 پكن
المپیک زمستانی ۲۰۰۲ در شهر سالت لیک، ایالات یوتا، ایالات متحده آمریکا، اولین سری از بازیهای المپیک زمستان بود که پس از حملات ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱ برگزار شد. از آن زمان تا کنون شرایط امنیتی سختی بر روی بازیهای المپیک اعمال میشود تا از فعالیتهای تروریستی احتمالی جلوگیری شود.
اتحاد جماهیر شوروی تا بازیهای المپیک تابستانی ۱۹۵۲ در هلسینکی در این بازیها شرکت نکرده بود. در عوض این کشور بازیهایی بین المللی به نام اسپارناکاید را از سال ۱۹۲۸ به راه انداخته بود. بسیاری از ورزشکاران عضو اتحادیههای کارگری یا احزاب کمونیست یا هواداران آنها بازیهای المپیک را تحریم نموده یا از حضور در آن منع میشدند و در عوض در بازیهای اسپارتاکاید شرکت میکردند.
ماجرای سیاسی دیگری که در مقیاس کوچکتری اتفاق افتاد مربوط یه بازیهای المپیک تابستانی ۱۹۶۸ در مکزیکوسیتی است. دو ورزشکار آمریکایی رشته دو و میدانی به نامهای تامی اسمیت و جان کارلوس بخاطر پیروزی در مسابقات دو ۲۰۰ متر به نشانه جنبش حمایت از حقوق سیاهان سلام نظامی با مشتهای گره خورده دادند. در پاسخ رئیس کمیته بین المللی المپیک (آی او سی) اوری براندیژ از کمیته ملی المپیک ایالات متحده آمریکا خواست که این دو ورزشکار را به کشورشان باز گرداند و گرنه تیم دو و میدانی این کشور را اخراج خواهد کرد. مقامات ورزشی آمریکایی نیز ناگزیر آن دو را به کشور بازگرداند.
در پاسخ به این حرکت و رویکرد سیاست گریزانه کمیته بین المللی المپیک در سال ۱۹۷۳ تعدادی از ملتهای تازه به استقلال رسیده، در حرکتی به نام گانفوا بازیهای کشورهای تازه شکل یافته با نام گانفو را آغاز کردند که به صراحت طرفدار دخالت سیاست در ورزش بود. آی او سی اعلام کرد که شرکت کنندگان در بازیهای گانفو حق حضور در بازیهای المپیک را ندارند.
آفریقای جنوبی هم از سال ۱۹۶۴ تا ۱۹۹۲ به دلیل مخالفت برخی از کشورها با سیاست آپارتاید در این کشور از حضور در بازیهای المپیک محروم شده بود.
در سالهای ۱۹۹۹ تا ۲۰۰۲ حضور ورزشکاران اهل کشور افغانستان در المپیک و میدانهای جهانی و آسیایی به حالت تعلیق درآمد. پس از سقوط رژیم طالبان در سال ۲۰۰۱ افغانستان دوباره در بازیهای المپیک تابستانی ۲۰۰۴ حضور یافت.
در ۱۹۷۲ و۱۹۷۶ جمع کثیری از کشورهای آفریقایی برای اجبار IOC به محروم کردن آفریقای جنوبی، رودزیا، نیوزیلند تهدید به تحریم بازیها کردند. IOC در دو مورد اول همکار ی کرد، اما در سال ۱۹۷۶ اقدامی نکرد، زیرا تهدید تحریم از سوی تور تیم راگبی نیوزیلند به آفریقای جنوبی بود و راگبی جزو بازیهای المپیک محسوب نمیشد. با شروع بازیها کشورهای تهدید کننده تیمهای خود را به کشورشان بازگرداندند، در حالیکه برخی از ورزشکاران آفریقای جنوبی رقابت خود را آغاز کرده بودند. با این ورزشکاران که به اجبار دولتهایشان مجبور به ترک دهکده المپیک بودند همدردی شد. با این حال در خارج از آفریقا با این حرکت دولتها به سردی برخورد شد. ۲۲ کشور (گوانا تنها کشور غیر آفریقایی در این میان بود) بازیهای مونترال را تحریم کردند، زیرا نیوزیلند از بازی محروم نشده بود.
همچنین در سال ۱۹۷۶، بدلیل فشارهایی که از سوی جمهوری خلق چین اعمال شد، کانادا به تیم اعزامی از جمهوری خلق چین ( تایوان) اعلام کرد که این تیم نمیتواند تحت نام «جمهوری چین» در المپیک تابستانی مونترال بازی کند، با این حال توافق شد که تایوان از پرچم جمهوری چین و سرود ملی جمهوری چین استفاده کند. تایوان مخالفت کرد و تا سال ۱۹۸۴ در این بازیها حضور نیافت، تا اینکه بار دیگر با نام « چین تایپه» و با پرچم مخصوص خود بازگشت.
در سال ۱۹۸۰ و ۱۹۸۴ طرفین درگیر در جنگ سرد بازیهای یکدیگر را تحریم کردند. ایالات متحده بهمراه ۶۴ کشور غربی دیگرالمپیک مسکو در سال ۱۹۸۰ را به دلیل حمله شوروی به افغانستان تحریم کردند؛ این در حالیست که ۱۶ کشور غربی در بازیهای لمپیک مسکو حضور یافتند. بدلیل این تحریم تنها ۸۰ کشور در این المپیک حضور یافتند.از سال ۱۹۵۶ تا کنون این کمترین تعداد کشورهای حاضر در المپیک بودهاست.اتحاد جماهیر شوروی و ۱۴ عضو بلوک شرق (بجز رومانی) با عنوان این مطلب که امنیت ورزشکارانشان تامین نیست در المپیک لس آنجلس در سال ۱۹۸۴ حضور نیافتند.تحریم کنندگان بازیهای المپیک سال ۱۹۸۴ در ماههای جولای-آگوست جام دوستی را آغاز کردند.
در سال ۱۹۸۸ کره شمالی در اعتراض به اینکه با کره جنوبی میزبان مشترک نشد، درالمپیک سئول شرکت نکرد. سه کشور دیگر کوبا، اتیوپی، نیکاراگوئه (بیشتر بدلیل مشکلات اقتصادی و عدم توانایی فرستادن ورزشکاران) متحدا از حضور در بازیها انصراف دادند، اما برای اینکه توسط IOC تحریم نشوند، رسما اعلام تحریم کردند.
گوشه اي از مراسم افتتاحيه المپيك 2008 پكن
با شدت گرفتن استفاده از این روشها، به تدریج این آگاهی پدید آمد که چنین روشهایی در ورزش سالم نیستند.
اولین و آخرین مورد مرگ در اثر استفاده از داروهای نیروزا در المپیک، در سال ۱۹۶۰ رخ داد. در میدان دوچرخهسواری رم، کنت انهمارک دانمارکی از دوچرخهاش به زمین خورد و پس از آن فوت کرد. بررسی پزشکی قانونی نشان داد که مرگ وی در اثر استفاده از امفتامین بودهاست. در اواسط دهه ۶۰، فدراسیونهای ورزشی استفاده از داروهای نیروزا را منع کردند و در سال ۱۹۶۷، کمیته بینالمللی المپیک نیز همین رویه را دنبال کرد.
اولین ورزشکار المپیک که آزمایش دوپینگش مثبت بود، هانس گونار لیلینوال سوئدی بود که در رشته پنجگانه مدرن شرکت کرده بود و به دلیل استعمال الکل، مدال برنز خود را از دست داد. طی ۳۸ سال بعدی، هفتاد و سه ورزشکار دیگر نیز به سرنوشت وی دچار شدند که در میان آنان چندین برنده مدال نیز حضور دارد. مشهورترین رد صلاحیتی که به خاطر دوپینگ صورت گرفت، مربوط به بن جانسون دونده دو سرعت از کانادا بود. او در المپیک ۱۹۸۸ سئول برنده دو صد متر شد اما جواب آزمایش استانوزولول وی مثبت شد.
با وجود انجام آزمایشها، بسیاری از ورزشکاران بدون اینکه گیر بیافتند به استفاده از مواد نیروزا ادامه دادند. در سال ۱۹۹۰، اسنادی فاش شد که نشان میداد بسیاری از ورزشکاران زن آلمان شرقی به عنوان بخشی از سیاستهای دولت کشورشان به دستور مربیان خود از آنابولیک استروید استفاده کردهاند.
در اواخر دهه نود، کمیته بینالمللی المپیک در حرکتی سازمانیافتهتر علیه دوپینگ دست به اقدام زد که این حرکت به تشکیل آژانس جهانی مبارزه با دوپینگ در سال ۱۹۹۹ منجر شد. درالمپیک تابستانی اخیر در سال ۲۰۰۰ و المپیک زمستانی ۲۰۰۲، معلوم شد که این نبرد هنوز پایان نیافتهاست چراکه بسیاری از مدالآوران رشتههای وزنهبرداری و اسکی میدانی، به دلیل استفاده از داروهای نیروزا رد صلاحیت شدند.
در المپیک زمستانی ۲۰۰۶، تنها یک ورزشکار در آزمایش دوپینگ مردود شد و مدالش لغو شد. در تنها مورد دیگر، سطح هموگلوبین ۱۲ نفر دیگر بالا تشخیص داده شد و جریمه آن یک تعلیق ۵ روزه به دلیل ملاحظات بهداشتی بود.
در طی این بازیها، کمیته بینالمللی المپیک برای اولین بار طرح آزمایش خون را به اجرا گذاشت.
کمیته بین المللی المپیک (IOC) قلب نهضت المپیک را تشکیل میدهد. از این کمیته به عنوان دولت المپیک یاد میشود، زیرا کار حل و فصل مشکلات، تصمیم گیریهای حیاتی مانند انتخاب میزبان مسابقات و برنامه ریزی برای المپیک بر عهده این کمیتهاست.
سه سازمان در سطحی تخصصی کمیته المپیک را تشکیل میدهند:
• فدراسیون بین المللی (IFs)، هیئتهای کنترل کننده هر ورزش ( برای مثال فیفا یا فدراسیون بین المللی فوتبال و FIVB، یا فدراسیون بین المللی والیبال ) .
• کمیته ملی المپیک (NOCs)، که نهضتهای المپیک در هر کشور را هدایت و کنترل میکنند ( برای مثال USOC، یا کمیته ملی المپیک در ایالات متحده ) .
• کمیته برنامه ریزی برای بازیهای المپیک (OCOGs)، که مسئول کنترل رویدادهای خاص در المپیک است.
در حال حاضر نهضت المپیک ۲۰۲ عضو NOC و ۳۵ عضو IF دارد. OCOG ها قبل از هر المپیک تشکیل میشوند و پس از خاتمه آن و کامل شدن گزارشات کتبی منحل میگردند.
به بیان دیگر نهضت المپیک متشکل از هر شخص و ارگانی است که در المپیک نقش دارند، مثل هیئتهای داوری ورزش ملی، ورزشکاران، رسانهها و حمایت کنندگان بازیهای المپیک.
IOC اغلب مورد انتقاد قرار گرفتهاست که چرا سازمانی انعطاف نا پذیر است و تعدادی از اعضای آن حتی تا زمان مرگ عضو باقی میمانند. در این میان خوان آنتونیو سامارانش رئیس IOC بیش از دیگران مورد انتقاد قرار گرفتهاست. تحت ریاست او نهضت المپیک رشد چشمگیری داشته است؛ این درحالیست که نهضت همچنان مستبد و فاسد باقی ماندهاست. از مواردی که از او انتقاد شدهاست یکی ارتباطات او با دولت فاشیستی سابق در اسپانیا و دیگری دوره ریاست اوست (۲۱ سال---تا سن ۸۱ سالگی)
در سال ۱۹۹۸ مشخص شد که چند عضو آی او سی از کمیته برنامهریزی برای المپیک زمستانی ۲۰۰۲ رشوه گرفته اند تا سالتلیکسیتی در ایالت یوتا را به عنوان میزبان بازیها انتخاب کنند. طی تحقیقاتی که از سوی IOC صورت گرفت، ۴ عضو آن استعفا دادند و ۶ عضو دیگر اخراج شدند.
این رسوایی باعث بروز اصلاحات جدیدی شد تا رویه انتخاب شهر میزبان تغییر کرده و مسئله رشوهگیری دیگر رخ ندهد. همچنین ورزشکاران فعالتر و قدیمی نیز توانستند به IOC راه یابند و شرایط عضویت نیز محدود شد.
برنامهای مستند از BBC در ماه آگوست سال ۲۰۰۴ با عنوان پانوراما: "فروش بازیها" پخش شد که به بررسی رشوه گیری در فرایند پیشنهاد میزبانی برای المپیک تابستانی ۲۰۱۲ اختصاص داشت. این برنامه نشان داد که چگونه میتوان به اعضای IOC رشوه داد تا به نفع شهر خاصی برای میزبانی رای دهند. در این برنامه ۲ شخصی که مخصوصا به آنها اشاره شد ایوان اسلاوکو از بلغارستان و مطلب احمد کنسول المپیک آسیا بود. با این حال آنها این اتهامات را رد کردند. برخی دیگر ادعا کردند که مقامات رسمی با رشوه دادن به اعضای IOC باعث شدند شهر تورین برای المپیک زمستانی ۲۰۰۶ انتخاب شود و شهر سیون سوییس انتخاب نشد.
نهضت المپیک همچنین متهم به حفاظت بیش از حد از نماد المپیک شدهاست.(آنها مخصوصا برای هرگونه ترتیبی از ۵ حلقه خواهان حق کپی رایت اختصاصی شدهاند). این نهضت حتی در برابر مسائلی که هیچ ارتباطی با ورزش ندارند مثل بازی « افسانه پنج حلقه» جبهه گیری کردند.
عناصر سنتی بسیاری در مراسم افتتاحیه بازیهای المپیک حضور دارند. مراسم معمولا با برافراشتن پرچم کشور میزبان و اجرای سرود ملی آن کشور آغاز میشود. بخش سنتی جشن با رژه ملتها شروع میشود که در آن ورزشکاران هر کشور به ترتیب در استادیوم رژه میروند. ورزشکار برجسته هر کشور پرچم آن کشور را در جلوی گروه ورزشکاران آن کشور حمل میکند.
به طور سنتی (که از المپیک تابستانی ۱۹۲۸ شروع شد) یونان بدلیل موقعیت تاریخی خود به عنوان مبدا بازیهای المپیک، اولین کشور و کشور میزبان، آخرین کشوری هستند که رژه میروند. (استثنائا در سال ۲۰۰۴ که المپیک در آتن برگزار شد، یونان آخرین کشوری بود که رژه رفت; با این حال پرچم یونان جلوتر از بقیه حمل شد.) دیگر کشورهای شرکت کننده بر اساس حروف الفبای زبان اصلی کشور میزبان و اگر زبان آن کشور به حروف لاتین نباشد، بر اساس حروف الفبای انگلیسی رژه میروند. در المپیک تابستانی ۱۹۹۲ در بارسلونا هر دو زبان اسپانیایی و زبان کاتالان زبان رسمی بازیها بودند، اما بدلیل عوامل سیاسی در حاشیه استفاده از زبان کاتالان، کشورها به ترتیب بر اساس حروف الفبای زبان فرانسوی وارد شدند.
پس از رژه کشورها، ابتدا رئیس کمیته المپیک کشور میزبان سخنرانی میکند وپس از آن رئیس IOC سخنرانی کرده و در انتهای سخنرانی خود رهبر کشور میزبان را معرفی میکند که پس از سخنرانی رئیس IOC رسما المپیک را افتتاح میکند. در برخی موارد اشخاص دیگری به جای رهبر کشور میزبان المپیک را افتتاح میکنند. دو مثال از این مطلب به ایالات متحده بر میگردد. در سال ۱۹۶۰ معاون رئیس جمهور ریچارد نیکسون بجای دوایت آیزنهاور رئیس جمهور بازیهای المپیک زمستانی ۱۹۶۰ را در دره اسکو در کالیفرنیا افتتاح کرد بار دیگر در سال ۱۹۸۰ والترماندال، معاون رئیس جمهور بجای رئیس جمهور جیمی کارتر بازیهای المپیک زمستانی۱۹۸۰ را در لیک پلاسید، نیویورک افتتاح کرد. علیرغم این افتخار برگزاری بازیها به شهر اعطا میشود و نه به کشور.
پس از آن پرچم المپیک را وارد استادیوم میکنند و در حالیکه سرود المپیک در حال اجرا است، آنرا برافراشته میکنند. سپس حمل کنندگان پرچم هر کشور به دور یکدیگر حلقه زده و جایگاه مانندی را درست میکنند که در وسط آن یک ورزشکار (از زمان المپیک تابستانی ۱۹۲۰) و یک داور (از زمان المپیک تابستانی ۱۹۷۲) سوگند المپیک را یاد میکنند که بر طبق قوانین باز ی کرده و داوری میکنند. در آخرمشعل المپیک وارد استادیوم میشود و پس از آنکه از دست هر ورزشکار عبور کرد به آخرین حمل کننده مشعل میرسد که معمولا ورزشکاری مطرح از کشور میزبان است.او آتش را در جایگاه مخصوص خود در استادیوم روشن میکند. (آتش المپیک از زمان المپیک تابستانی ۱۹۲۸ روشن بودهاست، اما حمل امدادی مشعل از المپیک تابستانی ۱۹۳۶ آغاز شدهاست) از زمان المپیک تابستانی ۱۹۲۰ پس از جنگ جهانی اول، ۶۸ سال است که پس از روشن شدن شعله المپیک کبوترها را به نشانه صلح رها میکنند. اما پس از اینکه چند کبوتر در آتش المپیک در زمان افتتاح المپیک تابستانی ۱۹۸۸ سوختند، این کار متوقف شد.
Design By : Susa Theme |